پستمدرن

ميكاوند ، تمام زنانگيت را ،ميشكافند ، تمام احساست را ،ميريزند ،

تمام مايع وجودت را ،با برچسب مقدس لحاظ شده ي ، واژه منحوس حلال...!!!

روح خسته و تنهاي تو ، پر از رفتن هاي بي ملاحظه....!!!

تو در مقابل آينه زندگي ، دق ميكني ، اما درد هايت را بزرگ نمي كني ،

ميداني تنهايي....!!!آدمها فقط زنانگي ات را مي خواهند ،

برجستگي افكارت معدوم برجستگي اندامت مي شود .

#سپهر_عسگري

فقر،تبعيض ،بي عدالتي موضوعاتي كه هنرمندان با شرف وانسان دوست جهان هر

روزه سعي در از بين بردن آن دارند.حال چگونه است؟؟در يك برنامه كمدي(خنداونه)از

اين عناصر سو استفاده كرده در جهت خنداندن ؟؟مردم سومالي

من  براي دور شدن از خودم ، مقصد را بهانه ميكنم  ، براي رسيدن زجر ميكشم ، پر از حرفم ، اما ساكت ام .سكوت  يك اتفاق نيست ،سكوت بي ارزش بودن كلمات نيست ، سكوت يك احساس است ، 

براي  حال و روز اينروزهاي ما ، بنويسيد آدمهاي " معلوم الحال "در اين سرزمين ، اصلا نياز نيست از فقر چند لايه جنوب شهر بنويسم . 

در انتهاي من يك مرد است .يك مرد كه حرف هايش را با بغض هايش قورت مي دهد ؛از بيهودگي نگاه آدمها سقوط مي كند ،

براي از دست رفتگي هايت فاتحه اي بخوان و

فراموش كن .گذشته به بطن اين اتفاق راه كج كرده ،

بگذار عشق مهمان قلبت باشد، ميزباني كــــن و براي آمدن

معشوق ات كوچه را آب جارو كن ، چاي دم كن و شمعداني ها را سيراب كن..!!!

عشق كار خودش را مي كند .

#سپهر_عسگري

براي هيچ آغوشي دست دراز نميكنم ،

بجز آغوش فراموشي گذشته ها سكوتم را بازخواست نميكنند ،بي حوصلگي هايم

را

هم ديوار اتاقم ازمن بر ميدارد و در سكوت مادر زاد خودش ، حل مي شود ....!!!اما

قاب

عكس هاي خالي ، نه فراموشي ميفهمد و نه سكوت .يكراست ميرود سراغ زخم

،نمك دان بر ميدارد و برف مي بارد ،اما بازهم به رويم نمي آورم ،گاهي به روي

نياوردن ، از هر تجربه آني اليام بخش تر است .

#سپهر_عسگري 

كنارِ تو مي گذارنم ، همان روزگاري كه وقتي ازتو دور باشم ،  ساعت هايش مي ايستند تا روزگار با من دُولا ، پَهنا حساب كند ، 

به بي عدالتي اعتراض"كردم"

قصه ي من و تو ، هميشه با بودِ من و نبودِ تو آغاز مي شود،

بيا و اين داستان كوتاه را به رمّان بلندِ چند جلدي ببخش ،

تمام شعرهايم ، تمام كلمات آواره در چركنويس ،بدنبال حضورت بي تابند

#سپهر_عسگري