روزگار جواني

اين وب لاگ تمام به قلم اقاي سپهرعسگري مي باشد ، در سبك مدرنيسم و پست مدرنيسم فعاليت دارند

روزگار جواني

۱۱۸ بازديد

كنارِ تو مي گذارنم ، همان روزگاري كه وقتي ازتو دور باشم ،  ساعت هايش مي ايستند تا روزگار با من دُولا ، پَهنا حساب كند ، 

اين دلبستگي آنقدر برايم گران تمام مي شود ، كه دَخلم به خرجم نمي خورد .كاش حساب و كتاب مي دانستم . عشقه كسي كه نيست چقــــدر مي ارزد ،؟؟؟ارزش خاطرات و تجسمات شبانه چقدر است ؟؟؟اما احساسِ اين دلبستگي آنقدر زياد است كه هروز هم به خودم منطق تزريق كنم ، از جُنونم كم نمي شود .من قلبم براي خودم هم يكي درميان مي تپد .براي آغوشي كه نيست!!! چرا بايد هيجان زده باشد؟؟راحت بگير دستاني را كه برايت پُزِ روشن بودن تفكري را ميدهد كه از درون كپك زده ،محكم بگير گوش هايت را تا خاطرات را نشنوي ، ديروز خاطراتم را همراه آينده ام به باد داده ام...!!!حواست باشد دستان آلوده اش را با پاكيِ تنِ سفيدت تَطهير نكند ، كه اگر پاك شوند دست هاي آلوده از حضور روي تن نامردها خجالت نمي كشند .حواست باشد با  مشت به ديوار كوبيدن ، تحقير آجرها نيست ، فقط  داري رسوايت را جارميزني ،حواست باشد از درد فكر هاي آشفته  و بيگانه به خود پيچيدي ، به قرص هاي غم انگيز  پناه نبـــر ، آغوش  هيچكس  براي  بازگشت باز نيست .بازگشت فقط از سفر نيست .بازگشت يعني پشيمانــي ، بازگشت يعني به  گريه  افتادن هجوم خاطرات .غربت هميشه حس  انزوا و تنهايي نيست ، در ميان هزاران آشنا هم ميتواني غريب باشي .مثل من كه آشنايي غريبم....!!!!


#سپهر_عسگري 

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد