دلنوشته

اين وب لاگ تمام به قلم اقاي سپهرعسگري مي باشد ، در سبك مدرنيسم و پست مدرنيسم فعاليت دارند

دهه شصت

۱۳۱ بازديد

حكايت برج و كبوتر ، حكايت مُناظره ي عشق و بي احساسيست.حكايت اعتصاب تمام نردبان هاست ،تا دستمان به خدا نرسد .موضوع اصلا غربت پستچي ها ، بعد از اختراع تلفن نيست ؛موضوع قطع شدنِ دست فانوس هاي دريايي از اين دنيا 

مستي شاعر

۱۳۳ بازديد

مست ميكنم ، پيك پشت پيكميزنم به سلامتي تمام سلام هاي بي جواب،به سلامتي تمام آبرو هاي ريخته شده،آنقدر مست ميكنم تا گردش زمين را بدور 

من شاعرزم

۱۱۸ بازديد

من يك شاعرم ، مينويسم ، با غربت كلمات بغض ميكنم

با كنجكاوي علامت سوال . پرسشگر مي شوم .كه چرا؟

چرا بغض بساطش را از سفره شعر هايم جمع نمي كند؟

از عشق دست كشيدم ، آن زمان كه هوس  ،

به جانِ احساسِ چروكيده ام افتاده.....!!!!


#سپهر_عسگري 

آسمان ابري

۱۲۲ بازديد

آن شب كه گفتي به اندازه تمام ستاره ها دوستت دارم، 

 هوا ابري بود...!!!

#سپهر_عسگري 

انفجار

۱۰۳ بازديد

يه وقتايي كه پر حرفي بايد آروم باشي ، ميدوني داري منفجر ميشي ها ،اما قورت بدي حرفاتو، جلوي همه آدمها وايسي و حرفتو بخوري ، صاف صاف فقط نگاشون كني ،به يه روز، يه جا، يه موقع مياد كه وقتي سكوت گير مياري و تمام حرفاتو روش بالا مياري ، همشو ، انقد كه نتونه سرشو بلند كنه ، انقد كه از خجالت آب بشه ، شرم كه تو چشاش ديدي ولش ميكني....!!!!

#سپهر_عسگري 

صداي تو

۱۰۷ بازديد

صداي تو ، شِكافِ ميانِ اختلافِ دو ديوار را پر مي كند ؛تا دوستت دارم هايت را هيچ گوش نامحرمي نشنود....!!!!در قهوه شك هايت شكر بريز ، تا شيرين شوم روي لب هايت ،من در فَرديتّم ، در مهمانيِ هيچ عدالتي شركت نميكنم ،تا از تو دور نباشم ، بمان تا دفتر شعرم قافيه گُم نكند . بمان تا افعالم در گذشته سير نكند .ماندن ، كِرخت شدن نيست ، ماندن و پير شدن در مسير چشم هايم بنده نوازي توست ؛بمان و درد هاي تفكرات شبانه ام را بگير و مادر تمام شعر هايم باش...!!!بمان ، كه ماندن در دنيايي شاعري جوان ، يعني آغوش ورق هاي لورازپام برايش گشودي (لورازپام كنايه از آرامش)....!!!!!بمان و براي دعاي مادرم چادر حقيقت بكش ، بمان تا به پاي هم پير شويم .

#سپهر_عسگري

من زنم

۱۰۵ بازديد

من زنم ؛در قامت ستون تخت جمشيد

و در هيبت كاخها ،افكارم چنان پرواز عقاب بلند است ،

براي استحمار گرگ ها بره نيستم ،

براي استعمار گلوله ها سينه سپر مي كنم ،

روياي هايم در چهار ديواري ها نمي گنجد ،پرودگار مولداتم ،

اقيانوسي از احساس بدون هيچ ماهيگير ،

دشت گندم زارم بدون هيچ مترسك ،

در زندان خويشتن حبس ابد نمي مانم ، 

و گيسوانم در باد همچون موج پر تلاطم..!!!


از كتاب ، مـن ايران سي و پنج سال دارم


#سپهر_عسگري 

تفكرات تو خالي

۱۰۴ بازديد

تا وقتي كه در تفكرمان ،براي مردي كه درسجده خواب موعود ميبيند ،

نسبت به  همسايه اش كه  موعد مرگش ميشود از گرسنگي، ارزش بيشتري

قائليم ،ديگر مهم نيست عدالت كجاي قصه گم شده است ... !!!

مهم اينست كه ما در اين دادگاه قاضي رشوه بگيري بيش نيستيم .

عدالت وقتي گم شد كه كودك گل فروشي دستش به يقه خدا نمي رسيد..!!!


#سپهر_عسگري 

سيندرلا

۱۱۵ بازديد

تو سيندرلا باشي ، پاي تمام دنيا كفش مي كنم ،

براي ديدنت .جُودي اَبُت باشي ، لِنگ هايم را دراز ميكنم روي شعر هايم ،

بگذار به شعر ها بر بخورد ،بگذار از تو كَم بشوم ، تا رياضي

 كَسر بياورد از احتمالِ  تصادفيِ بـ ـوسه هايي كهنه  گسسته ميشوند ،

نه از جَبر سر در مياورند...!!!

#سپهر_عسگري 

عادت

۱۰۴ بازديد

عادت كرده ام به اينكه خدا تيغ تقديرش را تيز نكند و از طرف كندش مرا ببرد، عادت كرده ام كه خدا آدم حسابم نكند و هيچ قاصدكي به جز اجبار باد حول خط دست هاي من نچرخد، همين است كه واهمه دارم... واهمه دارم تو را بلند فرياد بزنم و خدا يادش بيايد مي تواند از من با تيغ هاي كند تري انتقام بگيرد.تو  آنقدردرمن هستي كه گاهي مي ترسم بخوابم و بيدار نشوي...از من به آغوش هيچ جاده اي پناه مبر، كوله بار تو و كفن من تنها دو اسم متفاوت براي يك وسيله هستند، كوله ات را كه از زمين جدا كني و تا شانه ات بالا بياوري، آرام آرام روحم را كف دست عزرائيل تف ميكنم و پتوي سنگي ام را روي خودم مي كشم .... من با تمام دنيا سر لج دارم، و آنقدر روي زخم هاي يك دنده ام نمك پاچيده ام  كه آدمها براي اكران از پا افتادنم دست و پا مي شكنند .....اما، يادت باشد همين حالا هم دست تقدير به من نمي رسد، مگر اينكه تورا كشتي گيري ببيند كه براي ملتي مظلوم ميبازييادت باشد خدا، ترازوي شيب داري دارد كه پاكي توسبك تر از سجده هاي مومنانش استيادت باشد براي من سخت است قلبم با اين قرص هاي زير زبانيپرتپش تر باشد تا حضـــــــور تو

#سپهر_عسگري