براي حال و روز اينروزهاي ما ، بنويسيد آدمهاي " معلوم الحال "در اين سرزمين ، اصلا نياز نيست از فقر چند لايه جنوب شهر بنويسم .
نيازي نيست ژِست دلسوزانه بگيرم و تيپ روشن فكري به خود بزنم..!!ما طلب كنيم اصلاح را يا از گراييدن به اصول زندگي شكايت كنيم تفاوتي نخواهد كرد ، خورشيد جمهوري خواه باشد يا ماه دموكراسي در پيش گيرد بازهم كودكان اين سرزمين، بدون آينده مي ميرند ،فقر فرهنگي در گله گوسفندان ، ثمره بي صداقتي چوپان دروغگو نبود ، دروغ هاي مصلحتي كه آدمها را فقير نمي كند .بدنبال پنجره هاي نيمه باز ، آغوش هاي نيمه كاره هم حرام شد ، براي سر سلامتي پرده ها ، خون ريختند و سر بريدند ، تا پدر شب آرام بخوابد و دختر در حجله ي يادگاري حوا بگشايد قفل معصوميتش را.در اين روزگار ، گلوله هاي كال در لاي استخوان آدمها رسيده مي شوند ، تفنگ ها نيز براي سينه ها برجسته مادري مي كند .پستچي ها ، وصيت نامه پدر را به پسر مي رسانند...!!!در اين سرزمين ، جاذبه را افتادن اشك كودكان ، براي شرمساري جيب شپش زده مي دانند ، نه سقوط يك سيب ؛سيبي كه با شهوت حّوا ، آدم را هم تحريك كرد ،فقر را قناعت تعبير كردند و بدبختي و زوال را تقدير خدا .بلندگو ي مناره ها هم ، براي انتخاب سگ حار در معيّت شغال و كفتار با وجدان تبليغ مي كند ، حتي خورشيد هم به وقت شرعي غروب مي كند ،ما قشر خاكستري ، روي نظر سنجي ها،روي پوست اپوزوسيون پير شويم يا در حال سجده ، براي قطع يارانه قشر بورژوا دعا كنيم ، بازم در يك سنگر كشته شده ايم .تا نه شهيد خطاب شويم ، نه مفقود الاثر ؛ تنها چيزي كه اثري از آن نيست مرز خوشبختيست....!!!نسل منتظر باشي ، يا حزب باد ، مشت در آسمان شعار دهي يا بروي پياز بكوبي اهميتي نخواهد داشت ،فقط اينكه شرف دارد خودت باشي .
#سپهر_عسگري