دهه شصت

اين وب لاگ تمام به قلم اقاي سپهرعسگري مي باشد ، در سبك مدرنيسم و پست مدرنيسم فعاليت دارند

دهه شصت

۱۳۲ بازديد

حكايت برج و كبوتر ، حكايت مُناظره ي عشق و بي احساسيست.حكايت اعتصاب تمام نردبان هاست ،تا دستمان به خدا نرسد .موضوع اصلا غربت پستچي ها ، بعد از اختراع تلفن نيست ؛موضوع قطع شدنِ دست فانوس هاي دريايي از اين دنيا 

نيست ،قصه اينجا خواندني مي شود كه قرن ها ميليون ها شقيقه ، در يك صف جلو گلوله ها ، عربده مي كشيدند ، كه تارمويي از تقّدس دوستانش بيرون مانده .آخر وقتي يك نسل پستانك مكيده و در دل لذت شيرين پستان مادر به وجدان خورانده باشد . مي تــوانــد يك تنه و بي محابا طوري بميرد كه مرشد برايش كف بزند و تسبيح بچرخاند ؟؟"توجيه" را چه زماني لاي واژگان مان چپانديم ؟؟؟ حقيقت جهان را كه روي پوستمان پير مي شد،با دستمال خوني پاك كرديم .چشممان را بستيم و قايم باشك بازي كرديم ، عدالت قايم شد وبه دنبالش گشتيم .از عشق بيزارمان كردند ، در بين حُرم نگاه دو عاشق "الف" گذاشتند تا فراموش كنند ، يكي شدن هنوز علم دست نيافتني است ،حسرت بود كه روي پوستمان پير ميشد !!!!چيزي سخت تر از مرگ تدريجي ....!!!براي آينده ي بي بازگشت اسفند دود كرديم تا چشم نخورند محصول امسال انار هاي بهشت ،بيرمق شديم ،مانند دلقكي كه ماه محّرم شده و بيكار ،براي اتفاق هايي كه پشت هم مي افتادند و مي شكستند ، اسم انتخاب كرديم ، يك نام زيبا....!!!!اين نوزاد كوچولوي حماقتمان را "تقدير" صدا زديم ،حكم ارتداد به جاذبه داديم ، كه تنها علّت افتادن چادر از سر دختر هايمان شد .مغز شاعر ها و نويسنده هارو سوراخ كرديم تا بادش خالي شود و سرگردان در ميان آغوش ها و ازدحام ها رها شدند .دنيايي كه نه آمدنش و نه رفتنش دست ماست ، ديگر كدام انتخاب؟انگار تمامان از مرز نازك كاندوم رد شده باشيم ، آنقدر زياديم كه برچسب بازماندگان دهه شصت روي سينه هايمان بچسبانند .دختر هايمان بي پرده حق حرف زدن نداشتند ، حق زندگي نداشتند ، حق ازدواج نداشتند ، حتي پنجره هاي نيمه باز هم از آنها پرده طلب مي كردند .حتما مي ترسيديم نسل حجله منقرض شود .اين فلسفه كه بازگو كرديم اقتباس از يك رمان بلند چند جلدي نبود ، اين حقيقت نسلي بود كه هنوز هست ، اما نيست

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.